گفته می شود که نظام سیاسی ترکیه از درون خلافت اسلامی بیرون آمد و رنگ لعاب سکولار به خود گرفت. اینکه این کشور بخشی از هویت وموجودیت خود را مرهون نظام خلافت وبخشی دیگر را مرهون آموزه های سکولاریسم بوده است،خود متضمن توجه بیشتر به ساختار سیاسی ترکیه از بدو موجودیت این کشور است. قراین ونشانگان موجود حکایت از آن دارند که از همان سالهای نخست قرن بیستم که منازعه نظام کهن و اندیشههای جدید در ترکیه وارد مراحل پایانی میشد، دو جناح به ظاهر متضاد در برابر یکدیگر صفآرایی کردند. در یک سوی منازعه، بقایای حکومت عثمانی یا خلافت ایستاده بود و در سوی دیگر افسران جمهوریخواه. تصویر بیرونی این منازعه این بود که گروههای واپسگرا و نوگرا به جدال برخاستهاند.از سوی دیگر پیوندهای تاریخی این کشور با مغرب زمین متضمن پذیرش آموزه های سکولار در بطن نظام سیاسی واجتماعی شد . این الزام، ترکیه را به تدریج با سپهر فرهنگی غرب آشنا کرد. این بازی به صورت طبیعی، عثمانی را که از اوایل قرن بیستم دیگر «مرد بیمار» خوانده میشد، به سوی سپهر فرهنگی غرب سوق میداد.حکومت ...